۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۳، ۱۶:۲۸

در گفتگو با مهر مطرح شد:

لازمه نهادینه شدن سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی تدوین و اجرای یک برنامه اقتصادی جامع است

لازمه نهادینه شدن سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی تدوین و اجرای یک برنامه اقتصادی جامع است

تهران - خبرگزاری مهر: اجرای سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی علیرغم اینکه رشد کمی تولید را به دنبال دارد، نهادهای اجتماعی را متحول می کند، توان بهره برداری از منابع موجود به صورت مستمر و پویا را افزایش می دهد و به وجود آورنده نوآوری های جدید خواهد بود. یکی از کارشناسان اقتصادی با بیان این مطلب تاکید می کند: لازمه نهادینه شدن سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی تدوین و به ویژه، اجرای یک برنامه اقتصادی جامع است که در آن امکانات و محدودیت ها به طور اساسی مورد توجه قرارگرفته باشد.

به گزارش خبرنگار مهر، اقتصاد مقاومتی و ضرورت توجه به آن برای شکوفایی هرچه بیشتر اقتصاد کشور در شرایط تحریم و تحقق حماسه اقتصادی مساله ای است که از دیدگاه اندیشمندان و کارشناسان بسیار حائز اهمیت است.

در همین زمینه گفتگوی مفصلی با عباس کشوری کارشناس بانکی و اقتصادی داشتیم که قسمت سوم آن در پی می آید:

هم اکنون اقتصاد ایران دچار چه معضلاتی است و سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی چگونه می تواند این معضلات را مرتفع نماید؟

کشوری: در پاسخ به بخش اول سوال، باید بگویم از جمله مشکلاتی که گریبانگیر اقتصاد کشور ما است، کمرنگ بودن موضوع توسعه اقتصادی در ایران است. در اینجا لازم می دانم که که اشاره ای به مفهوم توسعه اقتصادی داشته باشم.

توسعه اقتصادی مفهومی است که در پاره ای از موارد با مفهوم رشد اقتصادی به صورت یکسان دیده می شود، در حالی که بین این دو مفهوم تفاوت قابل توجهی وجود دارد. رشد اقتصادی در بر دارنده شاخص های کمی اقتصادی است، در حالیکه توسعه اقتصادی دربرگیرنده فرآیندهای پیچیده تری است، به طویکه این مفهوم به مفاهیمی چون تغییر و تحولات اقتصادی نزدیک تر است تا مفهوم رشد اقتصادی.

اگر نهاده های بیشتری به کار بگیریم و محصولات بیشتری تولید کنیم، منجر به رشد اقتصادی می شود، اما چنانچه با همان نهاده ها بتوان از طریق تغییر در ساختار تولید شامل بسط امکانات و پرورش قابلیت بشری، محصول بیشتری تولید کرد، توسعه صورت گرفته است. تقلیل دامنه فقر عمومی، بیکاری و نابرابری لازمه توسعه اقتصادی هستند. هر گاه این وجوه از سطوحی بسیار بالا به سطوحی بسیار پایین تر تنزل کند، بدون شک کشور مربوط دوره ای از توسعه را پشت سر گذاشته است. هر گاه دو مورد از این مشکلات اساسی یا هر سه مورد تشدید شود، نتیجه کار توسعه اقتصادی نخواهد بود، حتی اگر درآمد سرانه افزایش یابد.

امروزه اهمّيت توسعه اقتصادي و نقش بارز آن در بنا نهادن جامعه‏اي آرماني، بر هيچ كس پوشيده نيست تا آنجا كه مي توان آن را از اولويتهاي دنياي امروز دانست، اولويتي كه بر اساس آن بسياري از محاسبات و معادلات جهاني شكل مي گيرد. لازم به ذکر است، جست و جو در متون اسلامي در اين زمينه، نشان مي ‏دهد كه اسلام در پرداختن به مسائل و مباحث مربوط به توسعه اقتصادي، از همه مذاهب و مكاتب ديگر پيشي گرفته است. با این تفاسیر می توان اینطور اذعان کرد که موضوع توسعه اقتصادی حلقه مفقوده ای است که طی سالهای اخیر به آن توجه ویژه ای نشده است.

برای پاسخ به بخش دوم سوال باید به این نکته اشاره داشته باشم که مفاد سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی در بر دارنده مفهوم توسعه اقتصادی در کشور است، در واقع اجرای مناسب سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی، توسعه اقتصادی را برای جامعه به دنبال خواهد داشت، چرا که تمامی مفاد سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی، توجه ویژه به رشد، همراه با افزایش ظرفیت های تولیدی اعم از ظرفیت های فیزیکی, انسانی و اجتماعی دارد.

با توجه به اشاره ای که به مفهوم توسعه اقتصادی داشتید، تصویری که اقتصاد ایران پس از اجرای سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی خواهد داشت، چگونه است؟

کشوری: اجرای سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی علیرغم اینکه رشد کمی تولید را به دنبال دارد، نهادهای اجتماعی را نیز متحول خواهد کرد، نگرش ها را تغییر خواهد داد، توان بهره برداری از منابع موجود به صورت مستمر و پویا را افزایش می دهد، به وجود آورنده نوآوری های جدید خواهد بود، همچنین ترکیب تولید و سهم نسبی ورودی ها نیز در فرآیند تولید تغییر می کند.

توسعه امری فراگیر در جامعه است و نمی تواند تنها در یک بخش از آن اتفاق بیفتد. توسعه، حد و مرز و سقف مشخصی ندارد بلکه به دلیل وابستگی آن به انسان، پدیده ای کیفی است که هیچ محدودیتی ندارد. در صورتی که مفاد سیاستهای کلی اقتصاد به درستی اجرا شود، از یک سو مشکل اشتتغال مرتفع می شود و به تبع آن با افزایش ثروت عموم جامعه، رفاه عمومی به وجود خواهد آمد، از سوی دیگر مفهوم توسعه پایدار نیز متبلور می شود، اگر منظور از توسعه، گسترش امکانات زندگی انسان هاست، این امر نه تنها در مورد نسل حاضر بلکه برای نسل های آینده نیز باید مد نظر باشد.

صحبت از توسعه پایدار به میان آمد، می توانید در خصوص توسعه پایدار و رابطه آن با سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی توضیحات بیشتری ارئه کنید؟

کشوری: توسعه پایدار فرایندی از توسعه است که نیازهای نسل کنونی را بدون اینکه توانایی نسلهای آینده برای رفع نیازهایشان را به مخاطره اندازد، تامین می نماید. برخی از اشخاص تصور می کنند که منظور از توسعه پایدار، تنها حفاظت از محیط زیست است؛ در حالی که توسعه پایدار مفهوم جدیدی از توسعه اقتصادی است. رشدی که عدالت و امکانات زندگی را برای تمامی مردم جهان و نه تعداد اندکی افراد در نظر داشته باشد.

در فرآیند توسعه پایدار سیاست های اقتصادی، مالی، تجاری، انرژی، کشاورزی، صنعتی، و ... به گونه ای طراحی می شود که توسعه اقتصادی، اجتماعی، و زیست محیطی را تداوم بخشد. بر این اساس دیگر نمی توان برای تأمین مالی مصارف جاری، بدهی های اقتصادی که باز پرداخت آن بر عهده نسل های آینده است، ایجاد کرد. در واقع توسعه پایدار به معنی عدم تحمیل آسیب های اقتصادی، اجتماعی، یا زیست محیطی به نسل های آینده است.

حالا می خواهم توضیح دهم که چه رابطه ای میان سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی و توسعه پایدار وجود دارد، اگر نگاهی اجمالی به مفاد سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی بیاندازیم، می بینیم که غالب سیاستها، اشاره به مفاهیمی شامل توسعه کارآفرینی، رشد بهره‌وری، افزایش تولید، اشتغال مولد و بهره‌‌وری، ارتقاء شاخص‌های عدالت اجتماعی، مدیریت مصرف، برنامه ریزی برای ارتقاء کیفیت، تقویت فرهنگ جهادی در ایجاد ارزش افزوده، تولید ثروت و... دارد که هر یک از این موارد حرکت رو به جلویی در راستای توسعه اقتصادی پایدار است.

برای منظور نهادینه کردن توسعه اقتصادی و پایدار در راستای سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی چه اقداماتی باید انجام شود؟

کشوری: ما در مباحث مدیریتی آموخته ایم که برنامه ریزی، فرایندی برای رسیدن به اهداف است. برنامه ریزی به پیش بینی آینده و ساختن آینده تا حدودی قابل تصور کمک می کند. با این اوصاف لازمه نهادینه شدن سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی تدوین و به ویژه، اجرای یک برنامه اقتصادی جامع است. برنامه ریزی اقتصادی را می توان کوشش آگاهانه دولت در جهت هماهنگی تصمیمات اقتصادی در بلند مدت و تأثیر گذاشتن، جهت دادن و در برخی موارد حتی کنترل سطح و رشد متغیرهای اصلی اقتصادی مانند درآمد، مصرف، اشتغال، سرمایه گذاری، پس انداز، صادرات، واردات و ... برای رسیدن به یک سلسله هدفهای از قبل تعیین شده توسعه دانست.

بنابراین، برنامه اقتصادی جامع یک رشته هدف های کمی اقتصادی خاص است که باید طی یک دوره زمانی به آنها دست یافت. برنامه های اقتصادی، هم می توانند جامع باشند و هم جزئی. در یک برنامه جامع تنظیم هدف ها به گونه ای است که تمامی جنبه های اصلی اقتصاد ملی را در بر می گیرد. یک برنامه جزئی فقط بخشی از اقتصاد ملی را شامل می شود : صنعتی، کشاورزی، بخش دولتی، بخش خارجی و غیره. بالاخره، برنامه ریزی را می توان فرآیندی دانست که طی آن دولت ابتدا هدف های اجتماعی را انتخاب می کند، سپس هدف های مختلف را تعیین می کند و بالاخره چارچوبی برای اجرای هماهنگی و کنترل برنامه توسعه تشکیل می دهد.

سخن پایانی؟

کشوری: لازم می دانم تا اشاره داشته باشم که برنامه ریزی فرآیندی حساب شده، منطقی و جهت دار به منظور هدایت فعالیت های جمعی در راستای تحقق اهداف مشخص است. برنامه ریزی، یک فرآیند است؛ یعنی به نوشتن برنامه ختم نمی شود، بلکه با توجه به بازتاب نتایج اقدامات انجام شده تغییرات فن و تکنولوژی، پیشرفت های علمی دانش و معرفت روز به روز این برنامه باید بهبود یابد و اصلاح شود.

از سوی دیگر توان و کارایی دستگاه های اجرایی برای اجرای برنامه ها بسیار مهم است، چرا که ممکن است حتی بهترین برنامه به دلیل نداشتن توان اجرایی حتی نارضایتی نیز ایجاد کنند. بعضی برنامه های حتی بسیار خوب، ممکن است با توجه با امکانات اقتصادی موجود، قابل اجرا نباشد، پس باید توجه داشته باشیم که هنر برنامه ریزی این است امکانات و محدودیت ها را به طور اساسی مورد توجه قرار دهد.

کد خبر 2294649

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha